صبر کن ای تن که آن بیداد هجران بگذرد


صبر کن ای تن که آن بیداد هجران بگذرد

صبر کن ای تن که آن بیداد هجران بگذرد


راحت تن چون که بگذشت آفت جان بگذرد

راحت تن چون که بگذشت آفت جان بگذرد
راحت تن چون که بگذشت آفت جان بگذرد
خویشتن در بند نیک و بد مکن از بهر آنک
خویشتن در بند نیک و بد مکن از بهر آنک
خویشتن در بند نیک و بد مکن از بهر آنک
زشت و خوب و وصل و هجران درد و درمان بگذرد
زشت و خوب و وصل و هجران درد و درمان بگذرد
زشت و خوب و وصل و هجران درد و درمان بگذرد
روزگاری می گذار امروز از آن نوعی که هست
روزگاری می گذار امروز از آن نوعی که هست
روزگاری می گذار امروز از آن نوعی که هست
کانچه مردم بر خود آسان کرد آسان بگذرد
کانچه مردم بر خود آسان کرد آسان بگذرد
کانچه مردم بر خود آسان کرد آسان بگذرد
تا در این دوری ز داروی و ز درمان چاره چیست
تا در این دوری ز داروی و ز درمان چاره چیست
تا در این دوری ز داروی و ز درمان چاره چیست
صبر کن چندان که این دوران دونان بگذرد
صبر کن چندان که این دوران دونان بگذرد
صبر کن چندان که این دوران دونان بگذرد
گرچه مهجورم تن اندر درد هجران کی دهم
گرچه مهجورم تن اندر درد هجران کی دهم
گرچه مهجورم تن اندر درد هجران کی دهم
روزی آخر یاد ما بر یاد جانان بگذرد
روزی آخر یاد ما بر یاد جانان بگذرد
روزی آخر یاد ما بر یاد جانان بگذرد
گرچه در پیمان تست این دم چنان غافل مباش
گرچه در پیمان تست این دم چنان غافل مباش
گرچه در پیمان تست این دم چنان غافل مباش
کین جهان مختصرآباد ویران بگذرد
کین جهان مختصرآباد ویران بگذرد
کین جهان مختصرآباد ویران بگذرد
ماه رویا تکیه بر عشق من و خوبی خویش
ماه رویا تکیه بر عشق من و خوبی خویش
ماه رویا تکیه بر عشق من و خوبی خویش
بس مکن زیرا که هم این و هم آن بگذرد
بس مکن زیرا که هم این و هم آن بگذرد
بس مکن زیرا که هم این و هم آن بگذرد
شرم دار آخر که هردم الغیاث انوری
شرم دار آخر که هردم الغیاث انوری
تازه بر سمع بزرگان خراسان بگذرد
تازه بر سمع بزرگان خراسان بگذرد